باقری از شایعه رئیس جمهور و معاون شدن رضازاده و خودش گفت/کار با دختران وزنه بردار سختی های خودش را دارد!/ای کاش رضازاده و تالاخازده هم دوره بودند...
کوروش باقری درباره اتفاقات مختلف وزنهبردای صحبت کرد.
کوروش باقری بدون شک یکی از نامهای فراموشنشدنی در تاریخ وزنهبرداری ایران است. او زمانی که ورزشکار بود افتخارات زیادی را برای وزنهبرداری ایران به دست آورد و وقتی وارد مربیگری شد هم در المپیک لندن تیمی ساخت که با ۵ مدال بهترین عملکرد تاریخ این رشته را داشت.
باقری حالا ماجراجویی جدیدی را تجربه می کند.آن هم با هدایت تیم ملی بانوان ایران. او معتقد است در بین دختران ایران کسانی هستند که میتوانند یکنسل طلایی را تشکیل بدهند.
می خواهم از خیلی قدیم شروع کنم. چه شد که کوروش باقری وزنه بردار شد؟
من خیلی دنبال وزنه برداری نبودم و والیبال و فوتبال بازی می کردم و حتی ۹ سالم بود کشتی می گرفتم اما چون برادر بزرگترم سیاوش وزنه بردار بود من هم سمت وزنه برداری رفتم و با اولین مدال استانی مجذوب این رشته شدم. الان که فکر میکنم بسیار سریع پیشرفت کردم و در آن زمان هم شرایط به گونه ای بود کسانی که استعداد داشتند می توانستند پله های ترقی را زود طی کنند و خودشان را بالا بکشند. سال ۷۱ به اردوی تیم ملی نوجوانان دعوت شدم و سال ۷۳ هم به اردوی جوانان رفتم و در سال ۷۴ با تیم ملی جوانان در مسابقات آسیا شرکت کردم.با حضور ایوانوف پای ثابت اردوها بودم تا امروز که به عنوان مسئول فنی تیم ملی زنان در خدمت جامعه وزنه برداری هستم.
اسم ایوانوف را آوردید. بسیاری وزنه برداری ایران را به قبل و بعد از او تقسیم می کنند و بر این عقیده هستند که حضور این مربی بلغارستانی وزنه برداری ایران را متحول کرد.
قطعا و من نقش ایوانوف را فراتر از این می دانم. نمی خواهم او را قدیس کنم اما آنقدر نقش او در وزنه برداری ایران پررنگ بوده که هنوز بعد از این همه سال ایده ها و تفکرات ایشان در وزنه برداری ما موثر است و بسیاری بدون اینکه بدانند،غیرمستقیم آن ایده ها و تفکرات را به کار می گیرند. با وجود اینکه خودش نیست اما سایه حضور او روی وزنه برداری ایران هست. ایشان روی شخص هایی مثل من، رضازاده، توکلی و نصیری و ... کار کرد و بعدش من آمدم به عنوان سرمربی روی افرادی چون بهداد سلیمی و سهراب مرادی، کیانوش رستمی و ... کار کردم و حالا از آن نسل نواب نصیر شلال سرمربی تیم ملی شده است. من تردید ندارم این جوان ها ایده و تفکرات خودشان را دارند اما پایه اصلی کار آن چیزی است که از طریق ایوانوف وارد ایران شد.
بسیاری شما را با ایوانوف مقایسه می کنند و معتقدند از لحاظ نظم و انضباط و تفکرات مربیگری به ایشان شباهت دارید. هنوز با ایوانوف در ارتباط هستید؟
من کم و بیش با ایشان ارتباط دارم. نه اینکه بخواهیم عینا همان کار را از او تقلید کنیم اما نمی توان منکر این شد که از تفکرات ایشان الگو نگرفته ایم ولی خب در این راه خودم و تک تک بچه هایی که مربی شدند از خلاقیت خودمان استفاده کردیم. من با شما موافقم که نقش ایوانوف در وزنه برداری ایران در ۳۰ سال اخیر انکارناپذیر است.
شما گفتید ورزش های دیگر هم انجام می دادید. چقدر امکانش وجود داشت که اگر برادرتان وزنه بردار نبود شما در رشته دیگری وارد ورزش می شدید؟
من والیبال را تا این اواخر بازی می کردم و حتی با بعضی از بازیکنان تیم ملی هم بازی کردم. شاید قد و قواره من به والیبال نمی خورد اما پشیمان نیستم که سمت وزنه برداری رفتم و خوش شانس هم بودیم که ایوانوف سر راه ما قرار گرفت و چه بسا اگر ایشان نبود شاید مثل نسل قبلی مان که وزنه بردارهای قابلی بودند به افتخارات جهانی و المپیک نمی رسیدیم.
این روزها خیلی حرف و حدیث وجود دارد که می گویند پاداش فوتبالیست ها با پاداش سایر رشته ها از جمله والیبال و وزنه برداری و ... اصلا قابل قیاس نیست و بحث حواله واردات خودرو به فوتبالیست ها داغ است. شما چقدر این موضوع را قبول دارید و به نظر شما این تبعیض بین رشته ها و ورزشکاران است؟
اولا من درباره وزنه برداری بگویم. فکر کنم سال ۸۱-۸۲ بود. رئیس فدراسیون وقت با اینکه بچه ها قراردادهای خوبی بسته بودند بحث سقف قرارداد را مطرح کرد و وزنه برداری از آن روز تا حالا دچار نقصانی شد که این رشته المپیکی هنوز مشکلاتی دارد. شاید باورتان نشود اما وزنه بردارهای ما دچار مشکلات مالی هستند و همین موضوع باعث شده تا اقبال عمومی به این رشته المپیکی و مدال آور کم شود. با تمام احترام به دوستان غیر فوتبالی اما باید این را بگویم من حقیقا صنعت فوتبال را جدا از ورزش می بینم و به نظرم پولی که وارد فوتبال می شود اگر جلویش را بگیرند، هیچ تضمینی وجود ندارد که آن پول وارد رشته های دیگر شود. کسی که در فوتبال سرمایه گذاری می کند تمام انگیزه اش سرمایه گذاری در این رشته است و دنبال دیگر رشته های ورزشی نیست. درباره حواله ها بحث جداگانه ای است و منم معتقدم که یک تبعیض آشکار قائل شده و امیدوارم دوستانی که این کار را کردند جواب قانع کننده ای برای این تصمیم شان داشته باشند.
شما اولین کسی بود که مدال طلای وزنه برداری را در رده جوانان کسب کرد.
بله در رده جوانان.
گویا هنوز رکورد یکضرب شما شکسته نشده است.
بله من در المپیک و در حرکت یک ضرب ۱۸۷.۵ را در سیدنی زدم و تا زمانی که اوزان قبل بود کسی نتوانسته بود آن را بشکند اما در اوزان جدید سهراب مرادی توانست آن را بشکند.
بسیاری معتقد هستند یک مدال المپیک در کارنامه افتخارات شمال خالی است. حسرتش را نمی خورید؟
نه اصلا. چون من تمام تلاشم را کردم. آن زمان قوانین وزنه برداری یک مدل دیگری بود و عملا مدال برنز برای من بود اما قوانین مثل امروز نبود و به همین دلیل چهارم شدم. ضمن اینکه شاید عدم حسرتم به این دلیل است که در بخش مربیگری به هر افتخاری که بود دست یافتم و امروز هم در بخش بانوان در تلاش هستیم تا افتخارات بیشتری را برای کشورمان کسب کنیم.
یکی از کسانی که در وزنه برداری همیشه با او رفاقت داشتید حسین رضازاده بوده.شما یک زوج جدانشدنی بودید.
ارتباط من با حسین رضازاده به این خاطر بود که حسین از لحاظ فنی من را بسیار قبول داشت و همان موقعی که من وزنه می زدم او مصرانه می خواست تا من "کوچاش" کنم و اگر خاطرتان باشد از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۴ کوچینگ او را من انجام می دادم و وقتی رئیس فدراسیون شد شاید اولین انتخابش من نبودم اما در نهایت من سرمربی شدم و تا زمانی که ایشان بودند به جز سال آخر هدایت تیم ملی برعهده من بود.
رضازاده هم اینطوری بود که در مسابقات وزنه اولی را که میزد طلا قطعی میشد و دومی و سومی برای رکورد زدن...
بله بله، معمولا هم متقاعد کردنش روش هایی بود که مختص خودم و خودش بود.
مثلا چطور راضیاش می کردید؟
ما آنقدر با هم نزدیک بودیم که شکل تحریک کردن او را تا حدود زیادی میدانستم. یکی از نمونه های آن در المپیک آتن بود که اولین وزنه را انداخت و به پشت صحنه برگشت و گفت دیگر نمیروم.چند ثانیه با او صحبت کردم و متقاعد شد برود و در حرکت آخر 263.5 را زد و دیدیم که اخیرا تالاخاتزه 267 کیلو را مهار کرده است.
شاید اگر هم دوره میشدند مثل رونالدو مسی وزنه برداری بودند.
همیشه وقتی با خودم فکر میکنم به خودم میگویم که ای کاش این اتفاق رخ میداد و با هم در یک دوره وزنه میزدند.
بهداد سلیمی هم می توانست با او رقابت کند؟
بهداد زمانی به پست تالاخاتزه خورد که آسیب دیدگی او را محدود کرده بود.قبل از آن در ریو دیده بودیم که در یک ضرب بالاتر زد اما واقعیت این است بعد از عملی که داشت محدود شده بود و از طرفی آخر دوره حرفه ای بهداد به اوایل تالاخاتزه خورده بود و هم زمان نبودند.
یک صحبتی که بود همیشه می گفتند حسین رضازاده می خواهد رئیس جمهور شود و شما معاونش!
این شوخی بود، حسین هیچ وقت به صورت جدی چنین چیزی را به من نگفته است و من یکی که اصلا دوست ندارم وارد سیاست شوم.
نکته خوبی که در مورد وزنه برداری وجود دارد این است تمام کسانی که روزی در این ورزش حضور داشتند حالا سمتی در فدراسیون دارند.
قطعا یکی از تفاوت های دکتر انوشیروانی با بقیه رئیس ها همین نکته است. ایشان اکثر افراد ورزشکار به جز یکی دو نفر که آن هم جبر شرایط است را به فدراسیون آورده است. با شما موافقم و اکثر نیروهای انسانی وزنه برداری را دور هم جمع کرده اند. امیدوارم این اتحاد ادامه دار باشد، به نظر من این اتحاد به نفع وزنه برداری است. من دوران مختلفی را دیدهام اما همین که رئیس فدراسیون خودش را مقید کرده از افراد وزنه بردار استفاده کند این یک نکته مثبت و حائز اهمیت است.
در رشته های دیگر هم کمتر دیده شده که این تعداد قهرمان بدون هرگونه مشکلی بتوانند کنار هم کار کنند
قطعا جمع کردن این همه قهرمان با تفکرات متفاوت کار بسیار سختی است. به نظر من آقای انوشیروانی در این کار بسیار موفق بوده است. ولی این به معنای وجود نداشتن اختلاف نظر نیست. ولی همه باید بدانند رئیس فدراسیون مسئول اصلی است و نظرات بقیه را میشنود و در نهایت حرف اول و آخر را او میزند. ما هم همیشه نظراتمان را می گوییم ولی خب نظر آخر را دکتر می دهد.
شما خودتان را به عنوان مربی آدم سختگیری میدانید؟
والا اینطور جا افتاده و من فکر می کنم جایی که نیاز است باید سخت گرفت. فکر نمی کنم هیچ مربی سختگیری را دوست داشته باشد. ولی گاهی مجبور میشوی و این سختگیری از روی الزام است و باید سخت بگیرید تا بهتر و سریع تر به نتیجه برسید. از این حیث بله من در بسیاری از موارد سختگیرم. درسته تجربه و صبرم خیلی بیشتر شده و می دانم شرایط دختران و پسرانمان متفاوت است ولی بله می توان گفت مربی سختگیری هستم.
یعنی اگر باز هم به عقب برمی گشتید باز هم سختگیری های قبل را داشتید؟ مثل کوتاه کردن موی بازیکنان و....
این کاری که شما می گویید علی رغم میل باطنی ام بوده اما واقعا چاره ای نداشتم حالا هم که به آن فکر می کنم به نظرم درست ترین کاری که انجام دادم همین بود و به هیچ وجه در این مورد پشیمان نیستم. منتها بعضی جاها را می توانستم بهتر عمل کنم. ولی اینکه کلا رویه من عوض شود نه.
یکی از سخت گیری هایی داشتید این بود که بچه ها را به کارخانه میبردید، ماجرای این چه بود؟
بله یک دوره در کارخانهای سمت زنجان اردو داشتیم. تمرینات بسیار سختی بود، اما نتیجه هم داد. شاید میشد در جزئیات تغییراتی داد اما از نظر کلی مشکلی نداشت.
از زمانی که ورزشکار بودید و بعد از آن در زمان مدیریت خیانتی را علیه خودتان دیده بودید؟
تعریف خیانت و توطئه متفاوت است اما اینکه قضیه را جنایی کنیم نه من قبول ندارم. ولی ما خب هم درسش را خواندهایم و هم دیدهایم در سازمان های مختلف تشکیلات درون گروهی متفاوتی شکل میگیرد که مقداری ممکن است مدیریت را دچار زحمت کند. از قبل بوده و طبیعی است و در آینده نیز خواهد بود. اما اینکه جنایی شود و توطئه شده باشد خیر آن را قبول ندارم.
یکی از اتفاقاتی که ایران را نگران کرد مشکلی بود که سال 92 برای شما پیش آمد، ماجرای آن اتفاق چه بود؟
بله اول مهر 92 بود دچار سکته شدم، تا به بیمارستان رسیدم تبدیل به ایست قلبی شد. بعد از آن را یادم نیست اما مثل اینکه 48 دقیقه سی پی آر بودم و هفت هشت ساعت در کما بودم اما برگشتم و البته تبعات آن هنوز هم همراه با من است. بالاخر این هم بخشی از زندگی ما بود که اتفاق افتاد و ما به هر حال راضی هستیم به رضای خدا. البته بخشی از این اتفاق به ژنتیک ربط
داشت و نمی توان آن را به چیز دیگری ربط داد. متاسفانه این اتفاق برای من در 36 سالگی رخ داد. مربیگری هم استرس های خودش را دارد شاید این قضیه هم تاثیرگذار باشد اما این کوروش که حالا روبروی شماست با آن کوروش بسیار متفاوت است و حال به خوبی یاد گرفته که چطور شرایط را کنترل کند.
چه شد که تصمیم گرفتید مسئول فنی در تیم ملی دختران شوید؟
من قبلا به شکل خصوصی با دختران کار کردهام. خیلی از خانم های فدراسیون قبلی با من آشنایی داشتند. به هر حال به خواست آقای انوشیروانی این سمت را قبول کردم و تشخیص داد که من می توانم کمک کنم. اینطور نیست که فقط کوروش باقری می توانست این کار را انجام دهد در این مقطع آقای انوشیروانی این تصمیم را گرفت و ممکن است در مقطع دیگر فرد دیگری این مسئولیت را بر عهده بگیرد. خدارو شکر عملکردمان بد هم نبود و رو به جلو حرکت میکینم. در بخش بانوان خیلی کار داریم و رو به جلو هستیم.
تفاوت کار با دختران و پسران چیست؟ استرس کار با دختران کمتر از کار با پسران است؟
استرسم که کمتر است اما نه به این دلیل که با دختران کار میکنم به دلیل اینکه تجربهام بیشتر شده به دلیل اینکه خیلی از مسائل حالا برای من قابل پیش بینی است این باعث میشود که استرسم کمتر شود. ولی تفاوت هایی با هم دارند، روحیات دختران و پسران با هم متفاوت است. شاید خشونتی که با پسرها داشتیم را نمیشود با دختران داشته باشیم حتی در حرف زدن، مقایسه کردن خانم ها با خودشان خیلی بیشتر است. بنایر این باید در رفتار و حرف زدنمان بیشتر مراقب باشیم چون خانم ها خیلی زودتر به هم میریزند. از لحاظ فیزیولوژی نیز با هم تفاوت هایی دارند بالاخره پایه آسیب های خانم ها با مردان متفاوت است و اعتراف می کنم مربی گری مردان با بانوان بسیار متفاوت است.
به نظر میرسد که آینده خوبی در انتظار نسل فعلی وزنهبرداری دختران باشد و مدالهایی که آوردیم باعث امیدواری است.
من تردیدی در این ندارم. خانمها هم میتوانند مثل آقایان در المپیک مدال بگیرند ولی سرعت رسیدن آنها به این نقطه به عوامل مختلفی بستگی دارد. یکی از این عوامل استعداد است که من هم با شما موافقم و طبیعی است وقتی آقایان کشوری در رشتهای استعداد دارند حتما خانمها هم استعداد دارند. خیلی هم پرانگیزه و ماجراجو هستند. به خصوص نفرات نوجوانان و جوانان که خیلی جسور هستند. متاسفانه یک مقداری هم ایرادهای تکنیکی دارند که دلیلش هم این است که با وجود زحمات مربیان شهرستان ولی در بحث تکنیک مشکلاتی دارند که کار ما را در تیم ملی سخت میکند. با این حال حرکت ما رو به جلو است. من تردید ندارم که در چند سال آینده در سطوح بالا مدال بگیریم.
به نظر شما چند سال بعد مثلا 10 سال دیگر میتوانیم به همین دختران لقب نسل طلایی را بدهیم؟
10 سال را که خیلی زیاد گفتید. من اعتقاد دارم حتی تا قبل از المپیک 2028 ما باید به این جایگاه که شما میگویید برسیم.
همیشه درباره وزنهبرداری خانمها بحث زیاد بوده. اینکه زنان اصلا نباید به سراغ وزنهبرداری بروند و انتقاداتی که یکی از بازیگران هم داشت. این صحبتها تاثیری میگذارد؟
آقای ارجمند این صحبت را کرده بود ولی به نظرم نباید خیلی حساس شویم چون او هم نظرش را گفته و کار بدی نکرده است. اینکه چقدر به واقعیت نزدیک باشد بحث دیگری است ولی اینکه یک نفر نظری بدهد نشان میدهد وزنهبرداری دارای اهمیت است که بقیه دربارهاش نظر میدهند و ما باید خوشحال هم باشیم. حالا اینکه چقدر نظرش درست است من وارد این فضا نمیشوم. به هرحال خود اهالی وزنهبرداری میدانند وضعیت به چه شکل است.
المپیک پاریس خیلی نزدیک است و با توجه به فرصت کمی که مانده شاید انتظار مدال کمی غیرمنطقی باشد. برای المپیک 2028 میتوانیم منتظر مدال باشیم؟
برای پاریس ما همین که بتوانیم سهمیه بگیریم هم کار بزرگی انجام دادهایم ولی در المپیک بعدی حتما برنامه ما باید این باشد که به مدال برسیم. اگر غیر این باشد یعنی کار ما ایراد دارد.
آن زمان که تاماش آیان رئیس بود در المپیک همیشه حرف و حدیثهایی وجود داشت. اینکه مدالها را میفروشند و در ریو هم از دستشان در رفت که سهراب مرادی مدال گرفت. یا مثلا بهداد سلیمی به هیچ وجه امکان مدال گرفتن نداشته است. این حرفها را قبول دارید؟
یک ورزشکار برای اینکه در المپیک مدال بگیرد حتما باید سطح بالایی داشته باشد. حالا من از اینکه در سطوح مدیریتی چه اتفاقاتی میافتد و چه شیطنتهایی میشود اطلاعی ندارم. طبق شواهدی که درباره آن صحبت میشود خب شاید گاهی این مسائل هم وجود داشته ولی من باز فنی نگاه میکنم و میگویم کسی که میخواهد مدال المپیک بگیرد در درجه اول باید تواناییاش را اآقدر بالا ببرد که جزو بهترینها باشد. بعد تازه وارد بحثهای دیگر شویم و دربارهاش صحبت کنیم. یک ورزشکار معمولی نمیتواند از خانهاش بیاید و لابی کند و مدال المپیک بگیرد. من به این اعتقاد ندارم.
کلا به نظرم شما برعکس خیلی از مربیان اهل بهانه گرفتن نیستید و میگویید باید خودمان تلاش کنیم.
من اعتقاد دارم قدم اول این است که شما قدرتمند ظاهر شوی. در این صورت میتوانی حتی خیلی نقاط ضعف مدیریتی و مسائل دیگر را پوشش دهی. من صحبت قبلی شما را رد نمیکنم ولی کوروش باقری به صورت مستقیم با آن درگیر نبوده. با این حال من هم جسته و گریخته یک چیزهایی شنیدم و حتی صحبتهایی شده است. نمیدانم گفتن این حرف درست است یا غلط ولی من حتی یادم هست در المپیک لندن ما دوتا سنگینوزن داشتیم و رقیبمان روسیه بود. در یکضرب برنامه ما این بود که بهداد بتواند به ورزشکار روس نزدیک شود و چون تکمدال بود در دوضرب جبران کنیم. یادم هست بین یکضرب و دوضرب آقای آیان پشت صحنه آمد و گفت نمیدانم چجوری ولی امشب نمیخواهم روسیه طلا بگیرد! خب حرکتش نرمال نبود ولی اعتقادی ندارم که مثلا اینها را به لابی تشبیه کنیم. شاید همین حرفها را به وزنهبردار روسیه هم زده باشد. اگر بخواهیم اینها را به عنوان اتفاقات پشت پرده لحاظ کنیم خب بله هست. اما عملا کسی طلا میگیرد که در قدم اول بالاترین حد آمادگی را داشته باشد. بعد میتوان درباره این بحثهای مدیریتی صحبت کرد که خب اطلاعات من درباره آن کم است.
نظرتان درباره اتفاقاتی که برای کیانوش رستمی افتاده چیست؟ اگر شما مربی بودید خواستههای او را قبول میکردید؟
نه تا زمانی که من بودم کیانوش در اردوهای تیم ملی بود و طلای جهانیاش را هم گرفت. به نظرم چون خودش اینجا نیست من دربارهاش صحبت نکنم بهتر است ولی خب چه سرمربی تیم آقای نصیرشلال و چه کیانوش هر کدام نقطه نظراتی دارند. به هر حال فکر میکنم من اینجا صحبت کنم یکطرفه به قاضی رفتهام. ضمن اینکه کوروش باقری در این قضایا هیچ طرفی نبوده و من تصمیمگیرنده نیستم و صرفا تماشاگر بوده ام. سرمربی و ورزشکار اشخاص دیگری هستند و بهتر است زیاد توضیحی ندهم.
سهراب مرادی هم که خداحافظی کرد!
او یکی از ورزشکارانی بود که اگر مشکل کتف برایش پیش نمیآمد تا 5 سال دیگر هم کسی نمیتوانست طلا را از او بگیرد ولی بدشانسیاش باعث شد خداحافظی کند. البته از نظر سنی به بازنشستگی هم رسیده بود ولی از نظر مولفههای قدرت در سطح اول جهان بود و صرفا کتف او باعث شد کنار برود. البته سهراب چیزی را هم از دست نداده، طلای جهانی و آسیایی و المپیک را گرفته و هر مدالی را دارد. امیدوارم در ابعاد شخصی زندگی هم موفق باشد.
الآن وضعیت امکانات نسبت به گذشته چطور است؟ راضی هستید؟
خیلی از قبلا بهتر شده است. ما در بخش بانوان هیچ چیزی نداشتیم و برای یک مسابقه باید به باشگاهها میرفتیم که میله مخصوص خانمها پیدا کنیم ولی الان تعداد محدودی لوازم برای آقایان و خانمها وارد شده و خانه وزنهبرداری در حال تعمیرات
است ولی فکر کنم باید زودتر به نتیجه برسد. فکر خوبی پشت این کار بوده ولی اینکه زودتر به ثمر برسد هم مهم است که فضایی برای وزنهبرداری باشد. وضعیت امروز وزنهبرداری نسبت به گذشته قابل مقایسه نیست. نمیگویم کافی است و بیشتر نیاز داریم ولی به لحاظ امکانات و مالی شرایط بهتر شده است. سال گذشته در مسابقات جوانان جهان فقط با یک خانم و یک آقا شرکت کرده بودیم. این نشان میدهد وضعیت وزنهبرداری ما چگونه بوده و امروز رئیس فدراسیون این اختیار را به من داده که با وجود اینکه سطح تیم وزنهبرداری ما هنوز پایین است ولی من میتوانم تیم کامل اعزام کنم. حالا ما براساس استراتژی که داریم تعداد نفرات را مشخص میکنیم. میخواهم به شما بگویم اینطور هم نبوده که مثلا آقای انوشیروانی در اتاقش بنشیند و پول وارد فدراسیون شود. واقعا دارم میبینم آقا سجاد و آقا بهداد خیلی تلاش میکنند که بودجه مناسب بگیرند و اسپانسر هم گرفتند. در وزنهبرداری سابق نداشته که به شکل رسمی اسپانسر حضور داشته باشد. اینها نشان میدهد پویایی فدراسیون با گذشته قابل مقایسه نیست. باز هم تاکید میکنم این نهایت آرمان ما نیست ولی برای شروع عالی است.
دوست دارید دخترتان هم روزی وارد وزنهبرداری شود؟
دختر من 10 ساله است و یکی دو بار هم گفته دوست دارد وارد این فضا شود ولی با توجه به آناتومیای که دارد و استایلش سعی کردم او را منصرف کنم و تا الان هم موفق شده ام!
مسابقات جهانی عربستان را در پیش داریم، شرایط چطور است و چند نفر اعزام میشوند؟
ما اسم 6 نفر را اعلام کردیم و همه آنها میتوانند اعزام شوند که بستگی به خودشان دارند. یک سری رکورد برایشان در نظر گرفتیم و اگر به آن حد نصاب برسند اعزام خواهند شد.
برای بازیهای آسیایی شرایط چطور است؟ چون ظاهرا گفتند میتوانید یک یا دو ورزشکار خانم بفرستید.
بله ما طبق نظر کمیته ملی المپیک و فدراسیون اسم تعدادی را دادیم و نهایتا با تعدادی که تایید شوند حضور پیدا میکنیم.
مسابقات جوانان جهان در مکزیک چطور؟
برای این هم در نظر داریم حداقل یکی دو نفر داشته باشیم و خوب است دختران ما هم باشند. شرایط هم بد نیست و بعد از بازیها اردویی برای این مسابقات تشکیل خواهیم داد و سعی میکنم با یک سطح بالاتر نسبت به آسیایی حضور پیدا کنیم.
حرف پایانی؟
از شما و همکارانتان ممنونم که به وزنهبرداری میپردازید. رشتههایی مثل وزنهبرداری خیلی نیاز به پرداخته شدن دارند و رشتههای المپیکی ما نیاز زیادی به اقبال عمومی دارند.
نظر شما