یادداشت اختصاصی از حمیدرضا حاجی حسینی
سبک سنتی مدیریت ایرانی آیا از ورشکستگی شرکت های دوو و نوکیا درس گرفت ؟!
در سالهایی که جهان به لحاظ زمانی قرن بیستم را بسوی قرن بیست و یکم ترک میکرد ،دو شرکت کاملا موفق در صنعت بعنوان دو [ برند ] جهانی ،سهم بازار بسیار ارزشمندی در رشته فعالیتشان در بازارهای بین المللی بدست آورده بودند. اما دو نوع ریسک مدیریتی هر دو آنها را در تحولاتی فقط چند ماهه از اوج موفقیت و عرش به زیر و فرش کشید .
نوکیا شرکتی فلاندی که در رشته تولیدات مخابراتی ،وسایل الکترونیکی و گوشی های تلفن همراه فعالیت میکرد و تا ۲۰۱۰ پنجاه درصد سهم بازار بین المللی تولید و فروش گوشی های موبایل را در اختیار داشت . اما از همان بازه زمانی دو شرکت اپل ( شرکت چند ملیتی امریکایی ) و سامسونگ ( شرکتی از کره جنوبی) بعنوان رقبای تازه نفس نوکیا وارد بازار شدند .
مدیران نوکیا که از داشتن عنوان پیشقراول و پیشتازی در سهم بازار جهانی مغرور و مقهور شده بودند، رقبای تازه وارد را دست کم گرفتند . بزرگترین نقطه ضعف مدیران ارشد نوکیا ؛ غرور و خودبزرگ بینی و ایجاد روابط ارباب - رعیتی با مدیران میانی و مهندسین خلاق بخش طراحی محصول و تولید بود . آنها متکبرانه از شنیدین پیشنهادات کارکنان در باره نوآوری در محصولات و افزایش سرعت در تولید [ آپشن های جدید - به مفهوم نوآوری در سطح ارتقا محصولات ] اجتناب کردند و غافل از پدیده خارق العاده [ بازاریابی کوانتومی] بودند .
رقبای جدید با خلاقیت ها و نوآوریهای مورد نیاز و پسند مشتریان گوی سبقت را ربودند و سرانجام ،نوکیا در شرکت مایکروسافت در ارزش پایین سهام ،هضم شد و به تاریخ پیوست!!
اما داستان ورشکستگی دوو با نوکیا تفاوت بسیار دارد . موسس و مدیر عامل شرکت دوو یکی از نوابغ [ مدیریت صنعتی ] دنیا بود . رویکرد مدیریتی او نه تنها ارباب - رعیتی نبود ! بلکه کاملا مشارکتی و رابطه مدار از ایده ها و پیشنهادات نوآورانه و خلاقانه کارکنان استقبال می کرد. او در کتاب ؛ سنگفرش هر خیابان از طلاست! درسهای واقعگرایانه ای به دانشجویان ، کارآفرینان بخش های تجارت و صنعت داده بود که هنوز هم سخنانش معتبرند . بعنوان مثال : کیم وو چونگ معتقد بود جلسات درون شرکتی را در ساعات اولیه روز پیش از شروع کار روزانه در نشست های صبحانه برقرار گردد بازدهی بالاتر دارند،زیرا ذهنها آماده ترند و به ساعات کار اصلی شرکت ها و ادارات لطمه میزند ( دقیقا نقطه ضعف سبک مدیریت ایرانی در این سالها که خسارتهای بزرگ و کاهش بهره وری سازمانها را رقم زده و می زند !) .
دو استاد دانشگاه سنگاپور در مورد علل اصلی ورشکستگی نوکیا تحقیقات مفصلی کرده اند و خلاصه ترین جمله یافته آنان اینست : [ برخوردهای مغرورانه و غیر دموکراتیک مدیران نوکیا و جوان، کوچک و ناتوان پنداشتن رقبا و باورنداشتن به نوآوری سریعتر در محصولات باعث ورشکستگی و حذف آنها از بازار شد ! ]
اما تحقیقات دانشجویی در باره علل ورشکستگی دوو بطور خلاصه ؛ [ کیم وو چونگ مدیری دموکراتیک بود که رفتاری محترمانه با مدیران میانی و باور به خلاقیت کارکنان جوان داشت . لیکن نوآوری و خلاقیت پر سرعت او در گسترده شدن دوو در چند رشته شغلی و چند کشور در مدت زمان بسیار کوتاه بدون توجه به #ریسکهایی که تغییر شرایط اقتصادی - سیاسی و تحرکات رقبا بوجود میآورند ، مغرور به دانش و نبوغ و تسلط مدیریتی دو دهه آخر قرن بیستم ، دوو را ورشکست کرد .]
بی دلیل نیست که نگارنده این یادداشت ، سالهاست شعار [ مدیریت ریسک ، دانش پشتیبان توسعه همه جانبه ملی ] را برای استارتاپ پتاف که مشاور مطالعات ریسک است ،برگزیده!! زیرا بدون کمک مدیریت ریسک ،هیچ کشور در اجرا برنامه های توسعه و پیشرفت و پروژه کارآفرینی ،موفق نخواهد شد.
نظر شما