آیت‌الله علیدوست:

باید به کف خیابان رفت | اخلاق کاربردی می‌نویسند اما فحش راهبردی می‌دهند! | حجاب جوششی

عضو شاخص جامعه مدرسین حوزه علمیه قم می گوید: ما باید به حجاب جوششی برسیم یعنی به نوعی شود که حدأقل طیف وسیعی از مردم از درون و داخل به حجاب گرایش پیدا کنند.

باید به کف خیابان رفت | اخلاق کاربردی می‌نویسند اما فحش راهبردی می‌دهند! | حجاب جوششی
صفحه اقتصاد -

 خبرگزاری خبرآنلاین، «ای کاش پدیدۀ کشف حجاب و بی‌حجابی در کنار سایر مفاسد دیده می‌شد. مطمئن باشید اگر دولت بتواند مسئله بیکاری، گرانی و تورم را حل کند، مسئله بی‌حجابی و بدحجابی هم حل می‌شود.» این جمله را آیت الله ابوالقاسم علیدوست عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم و استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم نقل می کند و تاکید بر اقناع جامعه در مساله حجاب دارد.

عضو برجسته جامعه مدرسین که با تاکید براینکه نه معتقد به خشونت است نه به یله و رها بودن جامعه می گوید؛«ما باید به حجاب جوششی برسیم یعنی به نوعی شود که حدأقل طیف وسیعی از مردم از درون و داخل به حجاب گرایش پیدا کنند.»

مشروح گفتگو با آیت الله علیدوست، عضو برجسته جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را بخوانید؛

****

*از دیدگاه حضرتعالی در شرائط فعلی اولویت اول کشور، مسئله حجاب است یا مسائل دیگر؟

اولویت اول کشور مبارزه با فساد در همه اشکال آن است اما با اقتضائات مختلف. با وضعی که مواجه هستیم ممکن است بی‌حجابی فساد باشد اما چگونه باید با آن برخورد کرد؟ اگر بگوییم اولویت چندم است افراد خاصی هجمه می‌کنند و چیزی از آن در نمی‌آید.

*شما چه مقدار به اقناع‌سازی جامعه در مسئله عفاف و حجاب معتقدید؟ اگر جامعه اقناع نشده باشد آیا می‌توانیم حجاب را در جامعه پیاده کنیم؟ از طرفی می‌بینیم سؤالات بی‌پاسخی برای زنان وجود دارد و قانع نشده‌اند مثل تأکید بر مسئله حجاب و عفاف در داخل کشور در حالی که در لبنان طرفداران زن حزب‌الله را می‌بینیم که حجاب ندارند. این تبعیض برای مردم و به ویژه زنان سؤال است و شاید قانع نشده‌اند.

اصل اقناع یکی از ضروری‌ترین کار برای حکومت و حاکمیت است. در قرآن و روایات آمده است که روز قیامت آثار جرم از سر و روی مجرم می‌بارد. آثار جرم در سیمای مجرم آشکار است و بیّنه، قسم، قسامه و کاراگاه نمی‌خواهد. این مجرم را خداوند محاکمه می‌کند. وی به خدا عرض می‌کند و می‌گوید: فرشتگان شهادت دادند اما من آن‌ها را قبول ندارم چون مأمور تو هستند. زمین علیه من شهادت می‌دهد اما زمین هم مأمور تو است و آن را هم قبول ندارم.

خداوند به بدن و اعضای او دستور می‌دهد تا به گناهان شهادت دهند: «وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ‌ء». پس مجرم هم باید در قیامت قانع و اقناع شود تا به جهنم برود. در حالی که آنجا سازمان ملل و مراکز محکوم کننده وجود ندارد، اما خداوند به اقناع اهمیت می‌دهد. این یک اصل کلی است و ربطی هم به اقناع خانم‌ها در بحث حجاب ندارد، و ملت باید قانع شوند. نهادی نگوید که به فلان نتیجه رسیدیم و وظیفه توضیح نداریم، خواستیم توضیح می‌دهیم، نخواستیم توضیح نمی‌دهیم! باید توضیح داده شود و طرف مقابل اقناع شود. این اصل قضیه است.

بخشی از جامعه نسبت به حجاب قانونی توجیه نیست که باید اقناع شود

در بحث حجاب ممکن است بخشی از خانم‌ها توجیه و قانع نشده باشند. اگر جهاد تبیین صورت گیرد و قضیه بیان شود، بسیاری قانع می‌شوند. یکی از دوستان فاضل ما می‌گفت: من در قزوین به مغازه‌ای برای خرید رفتم و دیدم حجاب خانمی نامناسب است. بعد از خرید، آرام گفتم شما مسلمان هستید و این شهرِ اسلام و شیعه است لطفاً حجاب را رعایت کنید، و مقداری از فلسفه حجاب بر اساس آیات قرآن و روایات گفتم. آن زن فوری خود را اصلاح کرد و به من گفت: «من این‌ها را نمی‌دانستم و فکر می‌کردم آخوندها حجاب را از خودشان گفته‌اند.»

نمی‌گویم همه زنان این طور هستند ولی اقناع که با بیان خوب صورت گیرد شیوۀ درستی است اما حواس‌مان باشد و نباید عدم اقناع را پررنگ کنیم. یعنی بخش معظمی از کشف حجاب را به عدم اقناع حواله دهیم و بگوییم در لبنان خانم‌ها بدون روسری در مراسم حزب الله شرکت می‌کند. امروزه بی‌حجابی به دختران دوازده، سیزده ساله سرایت کرده است و این‌ها شاید لبنان و حزب‌الله را نشناسند. این که خانم‌هایی با آن وضع کذا در لبنان، حزب‌الله را قبول دارند را شاید ندانند. به هر حال عامل اقناع، نقش خود را دارد و ای کاش حاکمیت در همۀ ساحت‌ها به سویی برود تا مردم را اقناع کند و توضیح دهد.

*هنوز جامعه ما درباره حجاب اجباری اقناع نشده است و اگر حجاب اجباری است چرا در دیگر جوامع اسلامی دیگر اجرا نمی‌شود؟

بله این‌ها باید بیان شود. البته نگوییم جامعه، شما گاهی مطلق‌گویی می‌کنید. باید بگوییم بخشی از جامعه نسبت به حجاب قانونی توجیه نیست و باید توجیه شود.

بخشی از بی حجابی ناشی از لجبازی است

*شما به عنوان یک استاد حوزه که در متن جامعه حضور دارید چه مقدار بی‌حجابی را ناشی از لجبازی و چه بخشی از آن را به زیست جوانان مرتبط می‌دانید؟

قطعاً نمی‌توانم آمار دهم. فقط می‌توانم بگویم که بخشی از آن به دلیل لجبازی است. کار میدانی می‌خواهد و من مثل خبرنگار نیستم که کار میدانی می‌کند. ای کاش به جایی برسیم و به اندازۀ علم خود حرف بزنیم. شاید برخی بدون اینکه سر سوزنی کار میدانی کرده باشند، عنصر لجبازی را انکار کنند و بگویند این عامل وجود ندارد یا بالعکس این عنصر را پررنگ کنند.

به نظرم کار میدانی می‌خواهد اما چه فرق می‌کند بگوییم ۳۸ درصد یا ۴۱ درصد، به هر حال هست و باید رفع شود. اگر درصد را بدانیم خیلی مهم است اما بالاخره وجود دارد و به گونه‌ای نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. از آن طرف قطعاً سهم بزرگی هم ندارد. حال این وسط چند درصد مهم نیست و آن قدر هست که مسئولان روی آن تأمل و فکر کنند. چنانچه مردم نباید لجبازی کنند.

کسی از حاکمیت ناراضی است، چیزهایی دیده است و فرض کنیم که حق دارد ناراضی باشد اما آیا باید حکم الهی را مسخره کند یا حکم الهی را زیر سؤال ببرد؟ خانمی که بدون حجاب به خیابان می‌آید قبل از اینکه با حکومت لجبازی کرده باشد، حکم خدا را سبک کرده است. نمی‌دانم چه مقدار سخن من به این افراد می‌رسد، لکن به عنوان برادر بزرگ‌تر و پدر به آن‌ها دلسوزانه می‌گویم که این قضیه قصۀ «گنه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدند گردن مسکری» نشود.

*گرایش جوانان حتی مذهبی‌ها در ازدواج به تیپ و استایل‌های امروزی است و دختران گرایش و علاقه‌ای به پوشش کامل ندارند. تحلیل و ارزیابی شما درباره این موضوع چیست؟

مردم ما مردم فضای مجازی نیست. چون من به منبر، مساجد، خیابان، فروشگاه و جاهای مختلف می‌روم و با جامعه ارتباط دارم. اینکه می‌گویند «رویش» واقعاً نمی‌شود آن را انکار کرد. البته نمی‌خواهم به مسئولین تأمین خاطر دهم که فلانی که معمولاً واقعیت‌ها را بیان می‌کند از رویش سخن می‌گوید، پس الحمدلله! خیال آن‌ها راحت نباشد چون ریزش هم داشتیم. فضای مجازی به گونه‌ای مسائل را منعکس می‌کند انگار که روحانیت هیچ جایگاهی در جامعه ندارد، هر جا می‌رود چپ چپ به او نگاه می‌کنند، به وی متلک می‌اندازند و سلام هم نمی‌دهند؛ در حالی که در خارج می‌بینیم این گونه نیست. در خارج به روحانیت احترام می‌کنند و اگر دخترکی آخوندی را دید روسری خود را برمی‌دارد اما دو نفر هم سلام می‌کنند. حدأقل که نسبت به ما این‌گونه است؛ نه همراه داریم و نه سید هستیم. چون وضعیت سادات با غیر سادات فرق می‌کند. لذا ما فضای جامعه را با فضای مجازی یکی نبینیم. همان طور که نمی‌توانیم تلویزیون را فضای کشور بدانیم چون گاهی در آن سانسورهایی صورت می‌گیرد. لذا به این نکته‌ باید توجه داشت.

نیازی به دشمن نداریم، حتی می توانیم دشمن صادر کنیم!

اینجا هم شما درباره دختران و پسران مطلق‌گرایی کردید. باید بگوییم بخشی از دختران و پسران ما نه همه آن‌ها. من سال اول که به قم آمده بودم و سیزده یا چهارده ساله بودم، یکی از دوستان پیشنهاد کرد که نزد آقایی برویم و نزد ایشان رفتیم. آن آقا خوش سلیقه بود. ایشان بزرگتر بود و از بس بزرگوار بود که به من این سخن را گفت: «اگر کسی را سراغ داری به من معرفی کن تا نزد وی بروم، نمی‌خواهم چیزی به علمم اضافه کند. فقط به من یاد دهد که چگونه به دانسته‌هایم عمل کنم.»

این نکته مهمی است. گاهی مشکل ما انسان‌ها جهل است و یا حاکمیت نمی‌داند چه کار کند، اما گاهی مشکل انسان عمل نکردن به دانسته‌هایش است. بسیاری از چیزهایی که شما سؤال کردید و من جواب دادم آیا عوامل آن نامعلوم است و باید معجزه‌ای صورت گیرد؟ یا باید موادی از خارج بیاید یا ما رفع تحریم شویم تا بدانیم چرا فلان مشکل به وجود آمده است؟ یا مشکل معلوم است ولی اراده‌ای برای عمل کردن به دانسته و رفع مشکل وجود ندارد؟

حال، چرا بخشی از جوانان ما فلان طور هستند؟ جوانی که دائماً در گوش وی تبلیغات خارج رفت و آمد می‌کند به این دلیل است که به رسانه‌های داخل اعتماد ندارد. باید بگوییم چرا اعتماد ندارد؟ به دلیل اینکه جوان میان حرف‌ها و عملکردها دوگانگی می‌بیند و هیچ کس حریم دیگری را نگه نمی‌دارد. شخصیتی توسط گروهی زیر سؤال می‌رود و همه می‌گویند بسیار خب، آفرین و درود بر شما و لعنت بر او؛ اما بقیه به هر دو طرف لعنت می‌کنند و این واقعیت است. می‌گویم که نیاز به دشمن نداریم ما دشمن سرخود هستیم. حتی می‌توانیم دشمن صادر کنیم.
*حاج اقا لطفا درباره حرمت قاعده تنفیر در فقه توضیح دهید که چیست و ریشه آن از کجا است.

ما قاعدۀ مستقلی با عنوان خاص «حرمت تنفیر» در مقابل قواعد دیگر مثل حرمت توهین به مذهب یا وهن مذهب ـ البته وهن متعدی نه لازم ـ نداریم. کلیتی داریم که کاری که باعث وهن مذهب شود و از طرف دیگر موجب نفرت مردم به دین و آئین گردد، حرام است. این قاعده با عناوین مشابه، ریشه قرآنی، روایی و عقلی دارد. قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْم‌» شما به بت‌های بت‌پرستان سبّ و ناسزا نگویید چون آن‌ها ـ به تعبیر من ـ نفرت پیدا می‌کنند، عکس‌العمل نشان می‌دهند و به مقدسات شما اهانت می‌کنند. هر فهمندۀ عاقلی می‌تواند از این آیه و برخی از آیات دیگر قرآن، حرمت تنفیر را به دست بیاورد. همچنین دو روایت معتبری از حضرت علی(ع) داریم که بر مجرم حدّ را در بلاد کفر جاری نکنید چون باعث می‌شود که غیرت و تعصب پیدا کند و ملحق به کفار شود. یعنی با این کار شما او از دین نفرت پیدا می‌کند؛ بلاد کفر است و زمینه آماده است لذا به آن‌ها ملحق می‌شود.

کسی که بگوید تنفیر دین جایز است، عقلش را از دست داده است

اگر کسی بگوید این روایت، خاصِ اجرای حدود و بلاد کفر است، قابل شنیدن نیست چون به قول عرب‌ها تفسیر حرفی و متجمد از نصوص است. ما باید به قول حضرات معصوم، لحن و اشارات نصوص را بفهمیم. جالب است نه تنها یک امت، کشور و ملت بلکه یک نفر که مجرم است، زنا یا دزدی کرده می‌خواهیم حد جاری کنیم، مشکل ملحق شدن او به کفار پیش می‌آید امام می‌فرماید دست نگه دارید؛ همان حدّی که حضرت فرموده یک لحظه نباید در اجرای آن تأخیر انداخت. لذا این قواعد ریشۀ قرآنی، روایی و عقلی دارد. اگر فارغ از قرآن و روایات بخواهیم موضوع را بررسی کنیم آیا شخص، حاکمیت یا فلان نهاد، می‌تواند کاری کند که «یخرجون عن دین الله افواجا»؟ به هر حال عقل هم این مطلب را تأیید می‌کند.

در امثال این موارد، مدیریت مهم است و ما همیشه در کلیات، کمتر ایراد نظری و تئوریک داریم. اگر کسی بگوید تنفیر دین جایز است، درست نیست مگر اینکه عقلش را دست داده باشد و الا این حرف را نمی‌زند چون تنفیر حرام است.

اما نکته این است که آیا فلان حرکت مصداق تنفیراست یا نه؟ اینجا است که اختلافات شروع می‌شود. یا ممکن است کسی بگوید ما هر کاری کنیم ممکن است مصداق تنفیر باشد، آیا باید دست روی دست بگذاریم و اجازه دهیم فلان منکر فراگیر شود؟ چون اگر مبارزه کنیم عده‌ای بدشان می‌آید و فاصله می‌گیرند. یا اگر نماز بخوانیم عده‌ای خواهند گفت این‌ها چه کار می‌کنند؟ ممکن است تمسخر کنند. برای چه خم می‌شوند و روی زمین می‌افتند؟ چرا می‌ایستند؟ این‌ها کارهای کارشناسی می‌خواهد. یک بحث کبری و یک بحث صغری است. در امثال این موارد باید صغراها را کارشناسی کرد اما متأسفانه اِعمال سلیقه‌ها و یا خط و خطوط اینجاست که مشخص می‌شود، افراد به جان هم می‌افتند و کسی حاضر نیست حرف دیگری را گوش کند و منطق دیگری را بفهمد. این هم نکته‌ای است که باید به آن توجه کرد.

*ارتباط این بحث با موضوع حجاب و عفاف در جامعۀ امروز چیست؟

مسئله پیچیده‌ای است. من به صورت اتوماتیک جواب دادم که پدیدۀ کشف حجاب الان تقریباً فراگیر شده است. واقع این است که هیچ انسان متدینی از وضع خیابان‌ها، کوچه‌ها و پاساژها راضی نیست. اما چه باید کرد؟ اینجا ممکن است افراط و تفریط پیش بیاید؛ برخی بگویند که هیچ کاری نباید کرد و تا حال مگر کدام کار شما درست بوده و چه قدر جواب داده است؟

برخی ممکن است تخرّص به غیب کنند یا واقعاً تأمل شده باشد که اگر برخورد نشود معلوم نیست وضعیت به کجا می‌رسد. من بیش از یک سال است که در مصاحبه‌ها گفته‌ام که ... گرچه اینجا از برخی گلایه کنم که اخلاق کاربردی می‌نویسند اما فحش راهبردی می‌دهند! گفته بودند که فلانی از بی‌حجابی دفاع کرده است.

باید به حجاب جوششی برسیم

tpaمن این‌ها را نفرین می کنم. یعنی من از بی‌حجابی دفاع کرده‌ام یا گفته‌ام که باید بسیار دقیق عمل شود؟ اگر سال گذشته حرف ما برای بعضی‌ها خیلی عجیب و غریب بود الان فکر نمی‌کنم برای کسی عجیب و غریب باشد. فکر می‌کنم حاکمیت باید دقت بسیاری کند، از کارشناسان بیشتری کمک بگیرد و مردم مذهبی، بیشتر به موضوع اهمیت نشان دهند؛ یعنی از درون مردم این کار صورت گیرد. در قرآن آمده است که ما پیامبران و کتب را فرستادیم تا «لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْط». یعنی عدالت باید جوششی و از درون خود مردم باشد. ما باید به حجاب جوششی برسیم یعنی به نوعی شود که حدأقل طیف وسیعی از مردم از درون و داخل به حجاب گرایش پیدا کنند.

نه به خشونت مطلق معتقدم نه به یله و رها بودن جامعه

اخیراً کتابی به نام «حجاب عفیفانه» تدوین کرده‌ام که البته به بازار نیامده اما تمام کارهای آن انجام گرفته شده و مجوز کتاب صادر شده است. آنجا مفصل درباره نقش حاکمیت بحث کرده‌ام. من اندیشه معتدلی درباره این موضوع دارم. من نه به خشونت مطلق معتقدم، ـ چون گاهی اجرای قانون به شکل خشونت است ـ و نه مثل بعضی‌ها که می‌گویند جامعه یله و رها باشد؛ چون متأسفانه برخی هیچ مرزی را مراعات نمی‌کنند.

ما از حیث ایرانی و مذهبی بودن، این پدیده‌ها را نداشتیم. جامعه باید توجیه شود و بیان نرم و آرام بسیار مؤثر است. همچنین اقدامات دولت اهمیت زیادی دارد. دولت باید از خانواده خود شروع کند آن هم نه با تیر و تبر و طرد و تشر، بلکه با همان منطقی که می‌شود منتقل کرد البته اگر لازم شد از برخی الزامات قانونی استفاده کند.

کاش پدیده بی حجابی در کنار سایر مفاسد دیده می شد

ای کاش پدیدۀ کشف حجاب و بی‌حجابی در کنار سایر مفاسد دیده می‌شد. این مهم است. مطمئن باشید اگر دولت بتواند مسئله بی‌کاری، گرانی و تورم را حل کند، الحمدلله امنیت وجود دارد اما در گوشه و کنار گاهی ناامنی دیده می‌شود، دولت بتواند این مسئله را هم حل کند، می‌تواند بیان خوبی از کارهای مثبتی که انجام می‌شود داشته باشد. لذا مسئله بی‌حجابی و بدحجابی هم حل می‌شود. نمی‌گویم صد درصد بلکه بسیاری از آن حل می‌شود.

وقتی هر روز با اختلاس و دزدی روبرو هستیم، نباید همه خطبه های نماز جمعه بحث حجاب باشد

برخی که عمیقاً معتقد نیستند که کشف حجاب یک منکر جدّی است، ممکن است حرف من را بزنند که دولت باید بقیه مسائل را حل کند. من این را نمی‌گویم که حاکمیت باید همه چیز را حل کند بعد سراغ حجاب برود. چون ممکن است حرف من با حرف آن‌ها مخلوط شود در حالی که حرف آن‌ها را نمی‌گویم. اینکه عملاً هر روز با یک اختلاس، دزدی، سوء رفتار، سوء مدیریت و کار در دست کاردان نبودن مواجه شویم و از سوی دیگر روی این مسئله تأکید کنیم یا همه بحثِ خطبه‌های نماز جمعه حجاب باشد، صحیح نیست. پس صرف تأکید بر مسئله حجاب و بی‌توجهی به اولویت‌های دیگر کشور شایسته نیست.

*تعریف شما از عفاف و حجاب چیست و مرز هر کدام کجاست؟ آیا به هر بی‌حجابی می‌توانیم بی‌عفاف بگوییم؟

نسبت حجاب و عفاف به تعبیر علمی، مفهوماً تباین است. یعنی حجاب و عفاف، هر کدام تعریف جداگانه‌ای دارند اما از نظر مصداق، عام و خاص من وجه هستند. یعنی ممکن است مرد یا زنی، نه عفیف باشد و نه با حجاب؛ یا به عکس هم عفیف باشد هم دارای حجاب. یا کسی حجاب داشته باشد اما عفیف نباشد. جالب است که عفت فقط به پوشش بدن نیست، عفت زبان، عفت اندیشه و عفت در نگاه هم داریم، لذا عفت از حجاب فاصله می‌گیرد. چنانکه ممکن است عفیفی داشته باشیم که یک حدی از حجاب را رعایت نکند. بله اگر زنی شبه لخت بیرون بیاید و بگوید عفاف دارم، قابل قبول نیست اما در صورتی که زن مثل بسیاری از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی، حجاب متعارف دارد اما حجاب اسلامی ندارد، نمی‌توانیم بگوییم حجاب وی اسلامی است اما نسبت به ارتباط با نامحرم حریم دارد، هم حریمش را رعایت می‌کنند و هم حریم را رعایت می‌کند.

برخی برای اینکه به جان بی حجاب ها بیفتند می گویند اینها عفیف نیستند

اینجا مسئله اجتماعی و ظریفی وجود دارد؛ گاهی اوقات برخی برای اینکه به جان بی‌حجاب بیفتند می‌گویند این‌ها عفیف نیستند. در سخنرانی‌ها برخی افراد مقیدند بی‌دقت صحبت کنند یکی می‌گوید خانوادۀ این‌ها ضعیف است، دیگری می‌گوید لقمه‌های پاک نخورده‌اند. یا تهمت فساد می‌زنند، این‌ها زنان فاسدی هستند و ... آخرین نمونه آن همین هفته یک نفر از این حرف‌ها زده بود.

از آن طرف برخی پشت عفاف سنگر می‌گیرند و حجاب را زیر سؤال می‌برند. این‌ها می‌خواهند بگویند که ما باید به عفاف بچسبیم و حجاب مهم نیست. در حالی که این‌ گفته و تفکر درست نیست. درسی که ما از اسلام خواندیم نمی‌گوید حجاب مستحب و فضیلت است می‌گوید واجب است و یک زن در برخورد با نامحرم فلان مقدار از بدنش را بپوشاند و فلان جور حرف بزند. این‌ها حجاب است پس این را باید متوجه باشیم که جریاناتی غیر معتقد به حجاب، پشت عفاف نروند و سنگر بگیرند.

عفاف مساله انسانی است و حجاب مساله شرعی

چون عفاف مسئله انسانی است و اسلام هم بر آن تأکید کرده است اما حجاب مسئله شرعی است. لذا افراد نمی‌توانند منکر عفاف شوند لکن پشت سنگر عفاف می‌روند تا حجاب را بکوبند. یا می‌گویند که حد معقولی که یک فرد صالح رعایت می‌کند آن هم نباید باشد. اصلاً چه کار داریم زن هر جور بخواهد بیرون بیاید! این هم درست نیست. لذا سنگر گرفتن پشت عفاف برای کمرنگ کردن و زیر سؤال بردن حجاب هم درست نیست.

*اصرار جامعه متدین ایران بر مسئله پوشش و حجاب، به چه دلیل است؟

بخش مسلّم آن عِرق مذهبی و ملی است. تصور می‌کنم اگر اسلام هم وارد ایران نشده بود و پدران و مادران و اجداد ما همان دین مجوسیت را داشتند باز هم بر مسئله حجاب تأکید می‌کردند. لذا واقعاً جامعه متدینان از وضعیت فعلی ناراحت هستند، ممکن است به برخی از رفتارها انتقاد داشته باشند که دارند، اما قطعاً بخشی از اهمیت مسئله حجاب برای مردم ایران به دلیل عِرق دینی و ملی است.جهات دیگری هم دارد که ضرورتی نیست وارد آن شویم.

*از دیدگاه شما پوشش الزاماً باید چادر و به رنگ مشکی باید باشد؟

جواب روشن است، اگر کسی بگوید چادر مشکی به عنوان اولی، متعیناً بر زنان واجب است، فقیه نیست. گاهی نباید مطالب دام شود و از دام‌ها باید مواظب بود. حکایتی را عرض می‌کنم که ارزشمند است. کتابخانه بزرگی در هند بود و علمای اسلام به آنجا رفت و آمد می‌کردند. در آن کتابخانه بین شیعیان و اهل سنت این گفت‌وگو بود که شهادت ثالثه را در اذان و اقامه داریم یا نه؟ یکی از علمای شیعه مقیم نجف با احترام زائدالوصفی به آن کتابخانه هندوستان می‌رود. این سؤال را جلو ایشان می‌گذارند که آیا شهادت ثالثه داریم یا نه؟ ایشان می‌نویسد نخیر، جزء اذان و اقامه نیست. اهل سنت این جواب را در هندوستان پخش می‌کنند و بر سر شیعیان می‌زنند که «شما از علمای خودتان هم پیروی نمی‌کنید! این عالم بزرگ که با این احترام و عزّت از نجف به هندوستان آمده، ببینید چه نوشته است در حالی که شما شهادت ثالثه را در اذان و اقامه می‌گویید.» این قضیه بسیار برای شیعیان گران تمام می‌شود به صورتی که آن عالم شیعه که با احترام به هند وارد شده بود، شبانه و مخفیانه فرار می‌کند. این قضیه می‌گذرد تا این‌که علامه امینی برای کارهای الغدیر به هندوستان می‌رود و همین سؤال را جلو وی می‌گذارند. علامه اگر بگوید جزء اذان است، خلاف اعتقادش است و اگر جواب آن عالم را بگوید، همان قصه پیش می‌آید.

حجاب منحصر به چادر آنهم چادر مشکی نیست

علامه امینی نوشت: «بسمه تعالی قال رسول الله(ص) ذکر علی عبادة» همان طور که رسم ایشان بوده چندین منبع برای حدیث قید می‌کند و می‌گوید: «ما شهادت ثالثه را از باب ذکر می‌گوییم، حدیث هم که قید ندارد کجا بگوییم و کجا نگوییم.» علامه با زیکری به سوال آن‌ها جواب داد. می‌گویند بعد از ایشان دیگر این سؤال را از کسی نپرسیدند.

نمی‌خواهم ساسیتمدارانه حرف بزنم چون اهل سیاست نیستم. برخی اوقات سوال طرح می‌کنند که آیا حجاب در چادر منحصر است آن هم چادر مشکی؟ جواب معلوم است نه. اما سؤال کننده چه می‌خواهد بگوید؟ می‌خواهد این خاکریز را بزند، جلوتر برود و به حداقلِ پوشش برسد. کسی که جواب می‌دهد باید بگوید هیچ فقیهی به چادر مشکی فتوا نمی‌دهد اما دو مقولۀ حجاب و عفاف داریم. فرض کنید خانمی لباس تنگی بپوشد و برجستگی‌های بدنش مشخص باشد. وی حجاب را رعایت کرده اما این کار تبرّج و عدم عفّت است. البته چادر، کمال و فضیلت خود را دارد.

*نظر کارشناسی شما درباره الزام حجاب چیست؟

درباره قانونی کردن حجاب و الزام به حجاب، افرادی که می‌خواهند وارد شوند از این راه باشد که دو جملۀ «الحجاب واجب» یا «کشف الحجاب حرام»، خیلی فرق نمی‌کند. دو چیز نیست که بگوییم هم واجب شرعی و هم حرام شرعی است، بلکه یکی است یا کشف حجاب حرام است یا حجاب واجب است. اما طبیعتاً هر کدام که باشد ضد آن منکر می‌شود، منکر که شد موضوع برای نهی از منکر می‌شود و نهی از منکر هم به حکومت، فرد و جامعه اختصاص ندارد بلکه هر کس که قدرت داشته باشد تا نهی از منکرِ مؤثر کند باید انجام دهد.

لذا فقهای ما می‌گویند نهی از منکر باید مؤثر و مصلحت باشد و جان آمر یا ناهی به خطر نیفتد. بنابراین اگر کسی بگوید کشف حجاب منکر است، نهی از منکر لازم است و این لازم، مکلّف خاص نمی‌شناسد تا اینجا درست است.

برخی می گویند لایحه حجاب و عفاف را اجرا کنیم، من می گویم برای تاییدش به کف خیابان بروید

حال می‌رویم سراغ الزام یا قانونی کردن حجاب. اگر مصداق نهی از منکر بوده و پیشگیری از منکر باشد و مصلحت باشد، بله جا انداختن آن سخت نیست. شما به من کارشناس مذهبی می‌گویید، بله جا انداختن آن سخت نیست اما نکته این است که اختلاف از اینجا شروع می‌شود یعنی دعوای قشر مذهبی درباره این نیست که حجاب واجب است یا نه؟ آیا منکر است یا نه؟ آیا نهی از منکر وظیفه است یا نه؟ بحثی که وجود دارد این است که افراد متدین دو فکر دارند. نمی‌شود گفت که دین فلانی بیشتر از دیگری است! چون متأسفانه برخی فکر می‌کنند همۀ دین‌ها برای آن‌هاست. برخی می‌گویند که قانونی کردن و لایحه عفاف و حجاب و ... را اجرا کنیم، چیزی که می‌بینیم. تنها چیزی که می‌تواند صحت یکی از دو نظر را تأیید کند کف خیابان است و باید به کف خیابان رفت.

دیدم آقایی نوشته بود که من به چند شهر رفتم و بی‌حجاب ندیدیم، لذا بی‌حجابی جمع می‌شود. یکی هم نوشته بود که ایشان چه منظوری داشته است؟ من می‌گویم: کلاً در حرف‌های خود منظوری ندارد!

 

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه

آخرین اخبار