خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال تانک خورها | در قسمت سی و یکم سریال تانک خورها چه گذشت؟

خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال تانک خورها را در این مطلب از پایگاه خبری صفحه اقتصاد مطالعه می کنید. همراه ما باشید.

خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال تانک خورها | در قسمت سی و یکم سریال تانک خورها چه گذشت؟
صفحه اقتصاد -

سریال تانک خورها که جایگزین سریال غریبه شده است که در این مطلب خلاصه داستان قسمت ۳۱ سریال تانک خورها را مطالعه می کنید. این سریال از روز یکشنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۳ از شبکه سوم سیما  پخش خود را آغاز کرده است. تانک‌خورها درباره افراد گمنام جنگ است و به اتفاقات کمتر شنیده شده از جنگ می‌پردازد. بازیگران این سریال عبارتنداز؛ آرش مجیدی، سروش جمشیدی، بهراد خرازی، علیرضا استادی، احمد نجفی، ثریا قاسمی، هادی دیباجی، میلاد میرزایی، مهدی صباغی، شیرین اسماعیلی، مهرداد بخشی، احمد کاوری، مسعود شریف، پونه عاشورپور، شیوا خسرومهر، سارا باقری، سارا توکلی و فاطمه حاجوی.

قسمت ۳۱ سریال تانک خورها

هاشم نمی‌تونه دست رو دست بزاره و منتظر خبری از قرارگاه باشه به خاطر همین دست به کار میشه و با دو سه نفر از بچه‌ها سوار تانک میشن و به طرف خط جنگ راهی میشن. حاج ولی و بقیه صدای تانک می‌شنون و وقتی می‌بینند تانک خودیه که داره میره حاجی دستور میده تا بچه‌ها هم وارد عمل بشن و برن او به حاج عیسی زنگ می‌زنه و بهش میگه ما عملیاتو شروع کردیم مجبور شدیم حاجی عیسی قبول می‌کنه و میگه برین در پناه حق چیزی کم ندارین؟! حاج ولی میگه چرا بهت مختصات میدم چند جا رو توپ بزنی او قبول می‌کنه. از طرف دیگه حاج ولی به یاسر زنگ می‌زنه و ازش می‌خواد تا مختصات بده که اونجارو به توپ ببندن که از محاصره در بیان همون موقع حامد با دوستاش به آنها می‌پیوندند که یاسر با دیدن حامد حسابی خوشحال میشه و او را در آغوش می‌گیره سپس ازش می‌خواد تا مختصات روی نقشه بده.

یاسر مختصاتو به حاج ولی میده و اونجا بمباران میشه حامد مختصات را مدام به خودشون نزدیک‌تر می‌کنه که یاسر میگه خیلی بهشون نزدیکیم امکان داره خودمونم صدمه ببینیم! حامد میگه چاره‌ای نیست تو مختصاتو بده سپس با عراقی‌ها درگیر می‌شن که باعث میشه اونا عقب نشینی کنند یاسر و حامد به همراه بچه‌ها موفق میشن که از محاصره در میان و آنها خوشحال میشن سپس میرن به سمت عراقی‌ها برای نابودیشون. دو سه تا تانک خودی به طرف خط جنگ راهی شدن تو محوطه‌ای وارد میشن که جنگ بین تانک‌ها اتفاق می‌افته تانکی که حاج عیسی و محسن توش بودن با اصابت توپ از کار می‌افته و حاج عیسی محسن را از تو تانک در میاره و به بیرون میرن تا خودشونو نجات بدن محسن ناراحت میشه و گریه می‌کنه که یکی از دوستاشون توی تانک شهید شد.

هاشم با همراهاش با تانک موفق میشن که تعداد زیادی از عراقی‌ها را نابود کنند همه جارو گرد و خاک گرفته و دید خوبی ندارند هاشم میگه تانکو خاموش کن تا صدا رو بشنویم حداقل، آنها سرجاشون وایسادن و از قسمت دیدبانی تانک اطرافشونو نگاه می‌کنند هاشم متوجه میشه تانکی پشت سرشونه و می‌خواد بهشون حمله کنه او سریعاً وارد تانک میشه که گلوله از بیخ گوشش رد میشه سپس به راننده میگه سریع روشن کن و برو تانک از پشت سر دنبال اونا راه افتاده. حین راه رفتن به همدیگه شلیک می‌کنند که در آخر همزمان به همدیگه شلیک می‌کنند که دو تا تانک به هدف می‌زنند  و جفت تانک‌ها آتیش میگیره و بی‌حرکت ماندن.

حامد به همراه یاسر و بچه‌ها به قرارگاه بعثی‌ها رفتند و آنجا را به گلوله می‌بندند یک سری‌ها کشته می‌شن یک سری‌ها می‌ایستند و می‌جنگند فرمانده‌ها و افراد مقامدار بعثی‌ها سوار ماشین جنگی میشن و از اونجا فرار می‌کنند. هارون از یکی از بعثی‌ها می‌پرسه که دوستش کجاست که شکنجه‌اش می‌کردین!؟ او جاییو نشون میده که خاکش کردن هارون دوستشو از زیر خاک در میاره و در آغوش می‌گیره و با گریه بهش میگه تو کار خیلی بزرگی کردی هیچ وقت فراموشت نمی‌کنیم و گریه می‌کنه. حامد به همراه هارون با ماشینی که اونجاست دنبال فرمانده‌ها میرن سپس تو یه موقعیت با توپ بهشون حمله می‌کنن و بالاخره موفق میشن تا ماشین را منفجر کنند آنها حسابی خوشحال میشن.....

بیشتر بخوانید:

خلاصه داستان قسمت اول تا آخر سریال تانک خورها

پیشنهاد سردبیر

آیا این خبر مفید بود؟

نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف

ما را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

نظر شما

اخبار ویژه